هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه و ارزیابی الگویی است که در قالب آن پیشبینی رضایت شغلی بر اساس باورهای خودکارآمدی، خودکارآمدی تدریس، استرس شغلی و سطح نیازهای معلمان استثنایی، مورد بررسی قرار گیرد.
روش: بدین منظور 165 نفر
(99 زن و 66 مرد)، از جمعیت معلمان مدارس استثنایی مقطع ابتدایی، در استان لرستان
به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای رضایت شغلی
(JDI)، خودکارآمدی عمومی شرر (SGSES)، خودکارآمدی
تدریس (TSES) و سلسله مراتب نیازهای مازلو، پاسخ دادند.
یافته ها: یافته ها نشان داد
رضایت شغلی افراد پایینتر از متوسط است. در مرحله اول نتایج تحلیل مسیر نشان
دهنده عدم برازش مدل بود، اما استخراج شاخص های
برازش در خصوص مدل اصلاح شده همسانی بین مدل اصلاح شده و مدل پیش بینی شده را مورد
تایید قرار می دهند.
بر اساس ضرایب مسیر استاندارد شده، اثر خودکارآمدی عمومی بر کارآمدی تدریس، و اثر
خودکارآمدی تدریس و سطح نیازها بر رضایت شغلی تأیید شد. همچنین رابطه معناداری بین
رضایت شغلی و نیازهای ایمنی و اجتماعی مشاهده شد. بررسی متغیرهای جمعیتشناختی
نشان داد که رضایت شغلی معلمان گروه کمتوان ذهنی بیشتر از معلمان گروه ناشنوا است
اما بین سن، تحصیلات و سنوات شغلی با هیچ یک از ابعاد رضایت شغلی رابطه معنادار
یافت نشد و رابطهی جنسیت با رضایت شغلی صرفاً در بعد رضایت از همکار معنادار بود.
تفاوت بین زنان و مردان در متغیرهای خودکارآمدی تدریس و نیازهای انگیزشی (به جز
نیاز ایمنی) معنادار بود اما در خودکارآمدی عمومی و استرس شغلی بین دو گروه تفاوت
معنادار یافت نشد.
نتایج: می توان نتیجه گرفت
که رضایت شغلی یک مفهوم چند بعدی است که تنها یک عامل در آن دخیل نیست.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |